سلام!

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام ( آپ اول با اندکی تغییر)

اهل تهرانم

روزگارم بدنیست

تکه آپی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی

وبلاگی دارم ؛ بهتر از ویکیپدیا(!)

لینک هایی دارم ؛( بهتره حرفشو نزنیم....!

و خدایی که همین نزدیکی است....

 

اهم اهم..... سلام! همینطور که پایین آپ ها می بینید دوستان ، اسم من الکسه و دلیلی نداره که چیز دیگه ای باشه! متاسفانه مدتی پیش از عالم بچگی به در شدم و تصمیم گرفتم برم دنبال یه کار درست حسابی تحقیقاتی.... که البته نتایجشو دارید تو این وبلاگ می بینید! ( ما که شانس نداریم بریم در مورد بوزون هیگز تحقیق کنیم.... همین جن و پریش از سرمون هم زیادیه) و اینکه من خیلی براشون زحمت کشیدم!

تنها محرک من برای این تحقیقات این بود که فکر می کردم از خیلی از جریان های آب زیرکاه دنیا خبر ندارم و بعد از اینکه تحقیق کردم متوجه شدم متاسفانه خیلیهای دیگه هم از این جریان ها خبر ندارن! نتیجه اینکه آستینامو زدم بالا که بچسبم به کار تحقیق و تقریبا هم موفق شدم! ( بیبین به این میگن اعتماد به نفس!) اگه حس می کنید مطالبم کم یا ناقصه خرجش یه دونه پی امه فقط! و اینکه خداییش اگه مطالبو با ذکر منبع رو در و دیوار چاپ کنید هم دل من راضی میشه هم یه خط به مقاله تون اضافه میشه!

خلاصه اینکه امیدوارم ازشون لذت ببرید.... اگه هم نبردید به من هیچ ربطی نداره!

 

خون آشام، آپ دوم!

سلام ملت!

مدتی نبودم، خو درگیر کارایی بودم که اصن نمی رسید وقتمو بذارم رو وبلاگ. از طرفی دارم چند جا دیگه فعالیت می کنم اینا، همش با هم باعث شد کارام گره بخوره اینجا آپ نشه. در هر حالت اومدم با یه آپ جدید- نسبتا! یه ذره تحقیق کنید عین اینا واستون پیدا می شن، فقط گفتم بد نمیشه آرشیوم کامل شه. فقط، مطالب این دفعه شباهت زیادی به خرافات و اینجور چرت و پرتا داره و عمدتا دلایل قاطعیم نداره! گذاشتم بخونید، دلتون شاد شه!

 اولین سوء تفاهمی که در مورد خون آشامان وجود دارد آن است که بر خلاف باور عامه همه آنها خون نمی نوشند بلکه از سایر مواد حیاتی بدن انسان مانند روح – هاله – انرژی چی و بدن ستاره ای تغذیه می کنند. در واقع اکثر خون آشامان از مواد حیاتی غیر از خون تغذیه می کنند. اما در هر حال “خون آشام” نامیده می شوند!

ادامه نوشته

ققنوس

با سلام به همگی دوستان و اینا! این آپ فقط در حد یه چیز مختصریه که اینجا می ذارم. نسخه ی بعدی احتمالا توی یه آپ دیگه، هم وسیع تره و ویرایش شده. فعلا همین!

قُقنوس (به زبان یونان باستان: Φοῖνιξ، به فارسی: ققنوس، به عربی: العنقاء و به انگلیسی: Phoenix) یک پرندهٔ مقدّس افسانه ای است که می‌تواند در  اساطیر ایران، اساطیر یونان، اساطیر مصر، و اساطیر چین یافت شود. دربارهٔ این موجود افسانه‌ای گفته می‌شود که وی مرغی نادر و تنهاست و جفتی و زایشی ندارد. اما هزار سال یکبار، بر توده‌ای بزرگ از هیزم بال می‌گشاید و آواز می‌خواند و چون از آواز خویش به وجد و اشتیاق آمد، به منقار خویش آتشی می‌افروزد و با سوختن در آتش تخمی از وی پدید می‌آید که بلافاصله آتش می‌گیرد و می‌سوزد و از خاکستر آن ققنوسی دیگر متولد می‌شود. ققنوس در اغلب فرهنگ ها، نماد جاودانگی و عمر دگربار تلقی شده‌است.امّا برخی فرهنگ‌ها ویژگی‌های دیگر هم به او نسبت داده‌اند. از جمله در مورد او گفته شده: اشک ققنوس زخم را درمان می‌کند. ققنوس صدای دل نشینی دارد، موسیقی از آوای او پدید آمده‌است و...

ادامه نوشته

اژدها وارگان

اوروبروس

اوروبروس نمادی باستانی از مار یا اژدهایی است که دم‎اش را می‎خورد.

اوروبروس

این نماد، نشان‎دهنده‎ی چرخه‎ی ابدی تناسخ یا ابدیت است. این نماد به طور گسترده در نمادهای مکتب گنوسی، کیمیاگری و مکتب هرمسی به کار رفته است.

اکیدنا

(به یونانی: Ἔχιδνα) یکی از موجودات افسانه‌ای در اساطیر یونان است.

اکیدنا هیولای مؤنثی که نیمی پری و نیمی مار بود و در غاری زندگی می‌کرد. اکیدنا همسر زشت تایفون و دختر ستو بود. او تنها هنگام شکار غار را ترک می‌کرد و هر موجودی که از آن حوالی میگذشت را می‌خورد. فرزندان اکیدنا عبارتند از شیر نیمیان، سربروس، لادون، کایمرا، اسفینکس و هایدرا. این موجود فانی اما دارای عمری طولانی بود و توسط آرگوس کشته شد.

 

ادامه نوشته

اژدهااااااااااااااااا

با سلام و درووود و از اینجور حرفها دوستان! خوب دیگه بریم سر کارمون:این پست فقط در مورد اژدهاست!

ریشه واژه اژدها و (ضحاک) یکی است و صورت‌هایی دیگر چون «اژدر»، «اژدرها» و «اژدهات» دارد، به معنی «ماری است افسانه‌ای و بزرگ، با دهان فراخ و گشاد.»

اژدها یا اژدر که در زبان اوستایی «اژی» (-aži)، در زبان پهلوی ساسانی (فارسی میانه) «از» (az) و در زبان سانسکریت «اهی» (-ahi) خوانده و نامیده می‌شود، به معنی «مار یا افعی مهیب و سهمگین» است. در متون کهن ایرانی، گاه این واژه به گونة عام بکار می‌رود.

اژدها جانوری است که در کهن‌ترین سنن نماد ویرانکاری و نیز آب و آبادانی بوده است. روزگاری دراز اساطیرشناسان می‌پنداشتد که اژدها نمایشگر سَّر و انگیزه پیشرفت بشر است و سرگذشت بشر سراسر کوششی است برای رهائی یافتن از قدرت درهم شکننده اژدها.

ادامه نوشته

توکولوشه

دروووووووود!

دوستان عزیز چند وقتی هست که موضوع موجودات واقعی یا غیر واقعی ذهن منو درگیر خودش کرده نتیجه این شد که یکی از خرافات آفریقایی در مورد یه جور بختک به نام توکولوشه رو براتون گذاشتم. یکی از دوستان من می گفت اگه توکولوشه بتونه زخمی کنه یا گاز بگیره احتمالا یا واقعیه یا اینکه شخص دچار مازوخیسم و توهم بوده....خلاصه اینکه من داوری نمی کنم خودتون بخونید!!

توکولوشه، موجودی افسانه ای  نحس و بدیمن است که می گویند وحشت را در سراسر جهان پراکنده است. در ایران، آن را با عنوان بختک یا آن‌طور که جنوبی‌ها می‌گویند، خفتو می‌شناسیم. زولوها آن را ‌ای‌تی‌کولوشه و سوثوهای جنوبی نیز آن را تی کولوشا نامیده‌اند. خانم آکسفورد در این مقاله با کسانی که فکر می کنندقربانی  این موجود اهریمنی شده اند  و کسانی که سعی در مبارزه با آن و دفاع از انسان‌ها دارند، گفت‌وگو کرده است.

ادامه نوشته

تاپ سکرت

ادامه نوشته

بالاخره : آپ خون آشام رسید!

خیلی خوب.... من خیلی وقت بود قول داده بودم یه چند فصل در مور خون آشام و اینجور چیزا بذارم! متاسفانه اکثر مطالبی که در موردشون پیدا میشه اکثرا یا در مورد فیلماشه یا در مورد داستاناش یا در مورد بازیگراش! خلاصه من برای اولین بار در عمرم تا صفحه ی هفت گوگل رو سرچ کردم.... خوب خبر ندارید کار سختیه دیگه!!!

من اینا رو جمع کردم؛ به ترتیبشون هم می ذارم... یعنی اول ویکیپدیا س بعدم میره مسائل جانبی و هرچی کلا توش یه کلمه خون آشام داشت گیر اوردم.... :

خون‌آشام (به انگلیسی: Vampire) در افسانه‌ها و خرافات مردم اروپا، موجودی زنده‌است که شب‌ها از گور بیرون آمده و برای تغذیه خود از خون مردم می‌مکد. در این تخیلات، خون‌آشام‌ها دندان‌های نیش‌بلندی دارند که با آن‌ها از گردن زندگان خون می‌مکند، و معمولاً دارای قدرت‌های فوق بشری از جمله زندگی جاوید هستند. در داستان‌های زیادی خون‌آشام‌ها مردم را به بردگی می‌کشند و خود آنها را نیز به خون‌آشام تبدیل می‌کنند. رسم بر این است که برای دور کردن خون آشام‌ها طلسم‌های ویژه‌ای استفاده شود. برای کشتن او باید سرش را از تن جدا کرد و میخی بلند را به قلب او فرو کرد.قصه خون آشامها به شکل امروزی در قرن شانزدهم و از بالکان پا گرفت.در قرن هفدهم مسافرانی که از بخش مرکزی اروپا می آمدند افسانه های هولناکی از موجودات خون آشام و خبیث نقل میکردند.وحشت خون آشامها در مجارستان قرن هجدهم آنچنان گسترش یافت که هیئتی از طرف دولت مجارستان مسئول بررسی موضوع شد.

بسیاری از نویسندگان قرن نوزدهم مانند گوته، بایرون و بودلر قطعاتی درباره ی خون آشامها به رشته ی تحریر در آوردند.نمایشهایی در این زمینه نوشته و اجرا شد.در آلمان اپرایی نیز بر صحنه آمد.

خون‌آشام‌ها از باورهای خرافی به ادبیات کلاسیک و نوین جهان وارد شده‌اند و امروزه کتاب‌ها و فیلم‌های فراوانی با داستان‌های متفاوت در مورد آنها ساخته می‌شود. مشهورترین شخصیت خون‌آشام در عرصهٔ ادبیات، دراکولا نام دارد که زادهٔ ذهن برام استوکر نویسندهٔ بریتانیایی است.

در ۱۸۹۷ برام استوکر دراکولا را نوشت.قصه گوتیگی بر مبنای وحشت و خون!که شهرت کنت دراکولا را عالمگیر کرد.استوکر کنت دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی که در قرن پانزدهم می زیست و اعمال خلاف اخلاق و دیگر آزاریهای ترسناک او معروف بود نوشت.او خون دشمنان خود را می نوشید و آنها را به قتل می رساند.لقب او دراکولا به زبان رومانیایی معنای فرزند شیطان را میدهد.

در افسانه ها آمده است که خون اشام ها دارای ۲دندان نیش بلند هستند که در گردن قربانی فرو میکنند و انها را میکشند. افسانه ها قدرتهایی فوق طبیعی به این موجودات نسبت میدهند .آنها میتوانند از گوری به عمق ۲ متر از میان خاک و سنگ بیرون بیایند.میتوانند خود را یه شکل گرگ و خفاش درآورند یه به آسانی تبدیل به مه شوند و از سوراخ کلیدها رخنه ی درها بدرون اتاقها بخزند.

آنها تسلطی اسرار آمیز بر حیوانات دارند.افسانه ها از گرگها، خفاشها، جغدها و موشهایی سخن میگویند که زیر نفوذ شیطان به اعمال شیطانی میپردازند .آنها قدرت هیپنوتیزم دارند که به آنها امکان میدهد قربانیان خود را از مقاومت بازدارند و خاطره های ترسناک را از ذهن بزدایند.صبح روز بعد از حمله ی خون آشامها قربانی تنها خستگی غیر عادی احساس میکند که به گمان او نتیجه ی کابوسی است که شب قبل دیده است.

خون آشام ، ومپایر و دارکولا همه بیانگر موجودی هستند که شبهنگام در زیر تاریکی از قبر بیرون می‌آیند و به دنبال انسانها و موجودات می‌گردند تا خون آنها را بمکند. تقریبا در تمام ملل موجود خون آشام وجود دارد از چین گرفته تا بریتانیای قدیم { نکته خارج از دستور :  راستی می‌دونید چرا می‌گن بریتانیا. چون مثل اینکه هنگامی که پادشاه یکی از کشورهای اروپایی ( فکر کنم اتریش بود ) وارد این جزیره می‌شود می‌بیند مردم این جزیره تماما روی بدن خود خالکوبی دارند. و هر کسی برای هرچیز روی بدن خود خالکوبی می‌کند. دریانورد کشتی، اهنگر نعل و .. و همه مردم روی بدنشان خالکوبی دارند. هنگامی که از کشتی پیاده می‌شود از وزیرش می‌پرسد اینجا کجاست. وزیر می‌گوید اینجا بریتانیا است ( بریتانیا یعنی سرزمین مردمانی که دارای خالکوبی هستند ) خب از بحث اصلی خارج شدیم بریم سر بحث خودمون }   البته کیفیت انها فرق می‌کند. افسانه دراکولا مثل اینکه ابتدا از خاور دور آمده است. اما مهد انها سه نقطه در دنیا است. رومانی، کارپات و ترانسیلوانیا. در گذشته فکر می‌کردند برای اینکه انسان خون‌آشام شود باید یک خون اشام او را گاز بگیرد.

ادامه نوشته

گرگنماها!!!

سلام دوستان! چطورین؟! خیلی وقته آپ نکردم ؛ اومدم با چندتا جنجال تازه بترکونم وبلاگو....: خوب! قبلا قول نداده بودم مطالب تازه خون آشام و گرگنما رو آپ کنم؟ خیلی طول کشید ولی عوضش همچین گنجینه اطلاعاتی جمع کردم که کتابخانه ملی ایران پیشش هیچه!!!! تو این قسمت می خوام در مورد گرگنما ها بنویسم. دوستان عزیز بازدید کننده ، احیانا اگه این اطلاعاتو قبلا جایی دیده بودین و یا اینکه مال وبلاگ شما بود ، متاسفانه این مطالب رو من به زحمت و خیلی خرد خرد جمع کردم و واسه همین نتونستم مرجع های همشو یاداشت کنم. اگه مال شماست ، معذرت....

خیلی خوب دیگه بریم سر کار خودمون : اینجا من می خوام طبقه بندی کنم که راحت تر بشه مطالب رو جمع آوری کرد.

  اول ، گرگ ها : معمولا مردم گرگ ها رو با یه همچین تصاویری می شناسن : "گرگ حیوانی است از خانواده‌ی سگسانان، شبیه سگ اما بزرگتر از آن که به صورت وحشی در محدوده‌ی جغرافیایی بسیار گسترده‌ای زندگی می‌کند. هوش و حواسی قوی دارد؛ اما در مواقع عادی به تنهایی به شکار نمی‌رود. زیرا در عین درنده خویی طبعی زبون و ترسو دارد و از این رو با مشاهده‌ی اولین اقدام انسان، صحنه را خالی می‌کند. اما در عوض به هنگام شدت گرسنگی، بسیار درنده خو و بی‌باک است و از حمله به انسان نیز ابایی ندارد. گرگها بیشتر وقت ها بصورت گروهی به گوسفندان حمله می‌برند و بیش از آنچه می‌خورند، می‌درند. "

خوب ، تصویر زیاد جالبی نبود ولی چه کنیم دیگه... تصور عامیانه مردمه....

موضوع گرگنما ها ، تقریبا از موضوع گرگ ها جداست. می شه گفت خاستگاه این افسانه نه تنها جدید نیست ، بلکه از دوران یونان باستان وجود داشته. این مطلب رو بخونید : روزي زئوس به عنوان مسافري گمنام به دربار شاه ليكائون بدجنس پا گذاشت . شاه زئوس را شناخت و تصميم گرفت زئوس خداي خدايان را نابود كند و خود بر جاي زئوس تكيه زند اما زئوس با ترفندي گريخت ، قصر شاه را ويران كرد و او را محكوم كرد تا بقيه عمر را در قالب يك گرگ زندگي كند . نظرتون در مورد این مطلب چیه؟ شاید ربط دادن زئوس به افسانه گرگنما ها اول به نظر چیز مسخره ای بیاید ، ولی جالبه بدونيد كه خاستگاه واژه Lycanthrope كه جدیدا ما در توصيف پديده گرگ انسان به كار مي بریم از نام اين پادشاه گرفته شده !!!

ادامه نوشته

خوب بعضی ها میگن خرافه هم جالبه دیگه!!!

       دوستان عزیز ، در اینجا من خواستم باور های غربی در مورد موجودات رو هم اینجا بنویسم ، که اگه شما با خرافه های مردم آشنا باشید می فهمید که اکثرا باور های ایرلندی و انگلیسی و اسکاتلندی هستند.

       لپرکان ( Leprechaun ): از شخصیت های شرور افسانه های جن و پری ایرلندی هستند. لپرکان ها معمولا لباس های سبز رنگ با کلاه قرمز و پیشبند چرمی می پوشند. لپرکان ها مالک گنج های مندفون اند و اگر آدمیزادی آن ها را دستگیر کند ، می تواند به راحتی مجبورشان کند تا جای گنج ها را بگویند. گرچه لپرکان ها زیرکن اند و با گول زدن گروگان گیرشان همیشه فرار می کنند. مثلا به چوپان ها با گفتن اینکه گرگ به گله شان زده ، حواسشان را پرت می کنند و می گریزند. وقتی لپرکانی از دست آدم فرار کند ، امکان ندارد بتوان دوباره آن را گرفت.

       دورف ( Dwarf): از شخصیت های افسانه ای جن و پری های اروپایی هستند و که در ایران به اسم کوتوله ها معروفند. دورف ها معمولا بداخلاق و جوشی اند و کوچکترین چیزی به آن ها برمی خورد. اما در عوض با دوستانشان بسیار صادق و دست و دلبازند . دورف ها کوتاه قدند و در کوهستان ها  و یا در معادن زندگی می کنند. از انسان ها باهوشترند و موجوداتی کوشا به شمار می آیند و در معادنشان اسلحه و زره های جادویی و زیبایی می سازند.

        انواع مختلفی از دورف ها وجود دارد : دورف های سیاه بسیار بداخلاقند و معمولا با انسان ها میانه ی خوبی ندارند. دورف های قهوه ای به نسبت خوش اخلاق ترند و با انسان ها برخورد دوستانه تری دارند. با وجود این ، هنوز جزو موجودات خبیث داستان ها به شمار می آیند و گاهی بچه ها را برای کار در معادن می دزدند .دورف های قهوه ای کلاه هایی دارند که با بر سرگذاشتن آن ها غیب می شوند.  اگر انسانی موفق شود که یکی از این کلاه ها را به دست  بیاورد ، قدرت و ثروت آن دورف را صاحب می شود.

         دورف های سفید از بقیه خوش اخلاق ترند. آن ها هم در کوهستان ها و معادن زندگی می کنند و چیز های فوق العاده ای می سازند. در بهار جرئتی به خودشان می دهند و روی زمین و آیند و شب ها را به پایکوبی می گذرانند. انسان ها صدای موسیقی آن ها را می شنوند ولی تا به حال کسی نتوانسته است آن ها را ببیند. معتقدند که دورف های سفید در مقابل اعمال نیک به انسان پاداش می دهند.

        دورف ها اصلا از آفتاب خوششان نمی آید. آن ها موجودات کوچکی اند که قدشان از قد یک بچه انسان بلندتر نمی شود. با وجود این صورتشان مثل مثل آدم های پیر ، پر از چین و چروک است. ریش های بلندی دارند و قوزی اند. عمری طولانی دارند و به همین دلیل ، به داشتن معلومات فراوان و درایت معروفند. نصیحت هایشان ارزش زیادی دارد و همیشه کارساز است. اگر انسانی به یک دورف کمک کند ، در عوض پاداش خوبی از از گنجینه ی او می برد و اگر به طور غیرمعمول و با دوز و کلک به آن  دست پیدا کند ، نمی تواند از آن بهره ای ببرد ؛ چون یا تمام آن گنج به برگ های خشک تبدیل می شود یا اتفاق های ناگواری برای او می افتد. یکی از افسانه های معروفی که دورف ها در آن نقش دارند ، سفیدبرفی و هفت کوتوله است. 

        

ادامه نوشته