خیلی خوب.... من خیلی وقت بود قول داده بودم یه چند فصل در مور خون آشام و اینجور چیزا بذارم! متاسفانه اکثر مطالبی که در موردشون پیدا میشه اکثرا یا در مورد فیلماشه یا در مورد داستاناش یا در مورد بازیگراش! خلاصه من برای اولین بار در عمرم تا صفحه ی هفت گوگل رو سرچ کردم.... خوب خبر ندارید کار سختیه دیگه!!!
من اینا رو جمع کردم؛ به ترتیبشون هم می ذارم... یعنی اول ویکیپدیا س بعدم میره مسائل جانبی و هرچی کلا توش یه کلمه خون آشام داشت گیر اوردم.... :
خونآشام (به انگلیسی: Vampire) در افسانهها و خرافات مردم اروپا، موجودی زندهاست که شبها از گور بیرون آمده و برای تغذیه خود از خون مردم میمکد. در این تخیلات، خونآشامها دندانهای نیشبلندی دارند که با آنها از گردن زندگان خون میمکند، و معمولاً دارای قدرتهای فوق بشری از جمله زندگی جاوید هستند. در داستانهای زیادی خونآشامها مردم را به بردگی میکشند و خود آنها را نیز به خونآشام تبدیل میکنند. رسم بر این است که برای دور کردن خون آشامها طلسمهای ویژهای استفاده شود. برای کشتن او باید سرش را از تن جدا کرد و میخی بلند را به قلب او فرو کرد.قصه خون آشامها به شکل امروزی در قرن شانزدهم و از بالکان پا گرفت.در قرن هفدهم مسافرانی که از بخش مرکزی اروپا می آمدند افسانه های هولناکی از موجودات خون آشام و خبیث نقل میکردند.وحشت خون آشامها در مجارستان قرن هجدهم آنچنان گسترش یافت که هیئتی از طرف دولت مجارستان مسئول بررسی موضوع شد.
بسیاری از نویسندگان قرن نوزدهم مانند گوته، بایرون و بودلر قطعاتی درباره ی خون آشامها به رشته ی تحریر در آوردند.نمایشهایی در این زمینه نوشته و اجرا شد.در آلمان اپرایی نیز بر صحنه آمد.
خونآشامها از باورهای خرافی به ادبیات کلاسیک و نوین جهان وارد شدهاند و امروزه کتابها و فیلمهای فراوانی با داستانهای متفاوت در مورد آنها ساخته میشود. مشهورترین شخصیت خونآشام در عرصهٔ ادبیات، دراکولا نام دارد که زادهٔ ذهن برام استوکر نویسندهٔ بریتانیایی است.
در ۱۸۹۷ برام استوکر دراکولا را نوشت.قصه گوتیگی بر مبنای وحشت و خون!که شهرت کنت دراکولا را عالمگیر کرد.استوکر کنت دراکولا را بر مبنای شخصیت پرنس منفور رومانی که در قرن پانزدهم می زیست و اعمال خلاف اخلاق و دیگر آزاریهای ترسناک او معروف بود نوشت.او خون دشمنان خود را می نوشید و آنها را به قتل می رساند.لقب او دراکولا به زبان رومانیایی معنای فرزند شیطان را میدهد.
در افسانه ها آمده است که خون اشام ها دارای ۲دندان نیش بلند هستند که در گردن قربانی فرو میکنند و انها را میکشند. افسانه ها قدرتهایی فوق طبیعی به این موجودات نسبت میدهند .آنها میتوانند از گوری به عمق ۲ متر از میان خاک و سنگ بیرون بیایند.میتوانند خود را یه شکل گرگ و خفاش درآورند یه به آسانی تبدیل به مه شوند و از سوراخ کلیدها رخنه ی درها بدرون اتاقها بخزند.
آنها تسلطی اسرار آمیز بر حیوانات دارند.افسانه ها از گرگها، خفاشها، جغدها و موشهایی سخن میگویند که زیر نفوذ شیطان به اعمال شیطانی میپردازند .آنها قدرت هیپنوتیزم دارند که به آنها امکان میدهد قربانیان خود را از مقاومت بازدارند و خاطره های ترسناک را از ذهن بزدایند.صبح روز بعد از حمله ی خون آشامها قربانی تنها خستگی غیر عادی احساس میکند که به گمان او نتیجه ی کابوسی است که شب قبل دیده است.
خون آشام ، ومپایر و دارکولا همه بیانگر موجودی هستند که شبهنگام در زیر تاریکی از قبر بیرون میآیند و به دنبال انسانها و موجودات میگردند تا خون آنها را بمکند. تقریبا در تمام ملل موجود خون آشام وجود دارد از چین گرفته تا بریتانیای قدیم { نکته خارج از دستور : راستی میدونید چرا میگن بریتانیا. چون مثل اینکه هنگامی که پادشاه یکی از کشورهای اروپایی ( فکر کنم اتریش بود ) وارد این جزیره میشود میبیند مردم این جزیره تماما روی بدن خود خالکوبی دارند. و هر کسی برای هرچیز روی بدن خود خالکوبی میکند. دریانورد کشتی، اهنگر نعل و .. و همه مردم روی بدنشان خالکوبی دارند. هنگامی که از کشتی پیاده میشود از وزیرش میپرسد اینجا کجاست. وزیر میگوید اینجا بریتانیا است ( بریتانیا یعنی سرزمین مردمانی که دارای خالکوبی هستند ) خب از بحث اصلی خارج شدیم بریم سر بحث خودمون } البته کیفیت انها فرق میکند. افسانه دراکولا مثل اینکه ابتدا از خاور دور آمده است. اما مهد انها سه نقطه در دنیا است. رومانی، کارپات و ترانسیلوانیا. در گذشته فکر میکردند برای اینکه انسان خونآشام شود باید یک خون اشام او را گاز بگیرد.